دو مقاله در این شماره مجله نگاه معاصر با عنوان "جغرافیای تروریزم پس از جنگ سرد و تاثیر ان بر بی ثباتی افغانستان" و مقاله دیگر تحت عنوان "افغانستان جغرافیای موعود در ژئوپلیتیک نظم نوین جهانی" در معرض نقد و نظر مخاطبان و علاقمندان است.
Contact:
Other Information
Categories:
Educational Research CenterWebsite:
www.geo-af.blogsky.comParking:
Parking available ,Street parking ,Valet parkingFeatured Articles:
https://kateb.edu.af/dari/سمینار-علمی-و-نقد-و-رونمایی-کتابژئوپلی/
سخنرانی در پنل ژئوپلیتیک تحت عنوان هویت ژئوپلیتیک افغانستان و منافع ملی ما...
در برنامه خوشحال با چهره ها ؛ تلویزیون آریانا
افغانستان و ایران ؛ از بی اعتمادی امنیتی تا اعتماد مذهبیnnدکتر سردار محمد رحیمی؛ استاد دانشگاه در مطالعات ژئوپلیتیکnnبه عنوان یک ایرانی وقتی پرسش از نوع مناسبات و تعاملات بین افغانستان و ایران میشود شهروندان ایرانی حمایت ها و کمک های خود از مردم افغانستان در دوران جنگ با روسها و دوران طالبان را با پذیرایی از حدود دو میلیون مهاجر که تا کنون ادامه دارد یادآور شده و فکر می کنند افغانها باید مدیون حمایت های بیدریغ کمک ها و حمایت های انان در طی چند دهه گذشته باشند. اما آیا شهروندان افغان خصوصا نخبگان افغان نیز نسبت به تعاملات و روابط افغانستان با ایران همین نگاه را دارند. به نظر میرسد شناخت واقعی از تعاملات افغانستان و ایران همواره مبهم و تاریک بوده است. کمتر علاقه ای وجود داشته تا نگاه افغانها در مورد اقدامات و پالیسی های ایران مورد توجه قرار بگیرد و همین فضای تاریک باعث شده است که واقعیت مناسبات دو کشور و مسیری را که طی می کند مغفول واقع گردیده و در محراق توجه قرار نگیرد.nاز جانبی افغانها نیز علاقه ای نداشتند که نارضایتی خود را از وضعیت موجود در روابط برجسته سازند چرا که حضور بخش مهمی از مردم افغانستان به عنوان مهاجر در ایران ناخودآگاه آنان را در مقام ملاحظه کاری و کتمان برخی حقایق قرار میداد. اما پانزده سال گذشته و رشد جامعه سیاسی و مدنی افغانستان این فضا و جرات را بوجود اورده است که افغانها بتوانند آزدانه با مقایسه روابط خود با سایر کشورها و ملل نسبت به روابط خود با ایران ابراز نظر نمایند و گوشه های تاریک این روابط آشکار تر گردد.nبا این وصف تا کنون گره کور روابط افغانستان و ایران در طی پانزده سال گذشته باز نشده است .علی رغم پیوستگی های فرهنگی ، دینی و تاریخی کماکان دو ملت در نوعی توهم تاریخی نسبت به هم بسر میبرند. همواره فکر می شود با توجه به اینکه دو ملت تا کنون با هم درگیری نظامی و سیاسی حداقل در چند دهه گذشته نداشته اند میبایست روابط دو کشور بسیار حسنه و مثبت باشد . حضور چند میلیون مهاجر افغان در ایران و زندگی توام با فراز و فرودهای دوران مهاجرت کمکی به بهبود روابط میان دو کشور نکرده است. برعکس مهاجرین علیرغم زندگی نسبتا طولانی در ایران در بازگشت خاطرات خوشی از زندگی در ایران را با خود نیاورده اند . هر چند سطح مهارتها و دانش مهاجرینی که از ایران به افغانستان بازگشته اند به نسبت مهاجرین بازگشته از پاکستان به نسبت قابل توجهی بیشتر است اما این موضوع نتوانسته است تاثیری برنگرش منفی مهاجرین در دوران غربت در ایران داشته باشد. بنابراین سوال اساسی این است که وضعیت تعاملات و روابط افغانستان با ایران چگونه است و آیا مسیر مناسبات دو کشور هموار و افق آن روشن است و یا برعکس دو کشور در مسیر نادرستی سیاست های خود را پیش میبرند. nیکی از روشهای شناخت از روابط دو کشور و افق ان توجه به نگرش و برداشت نخبگان دو کشور در مورد سیاست های امنیتی ،اقتصادی ، فرهنگی و مذهبی دو کشور است. توجه و تمرکز بر برداشت نخبگان دو کشور می تواند کمک نماید تا بتوانیم درک بهتری از لحاظ روانشاسی سیاسی در مورد آینده مناسبات دو کشور داشته باشیم. آیا نخبگان افغانستان در مورد ایران و سیاست های امنیتی ،اقتصادی ، فرهنگی و مذهبی این کشور دید مثبتی دارند و یا خیر؟nنگاه نخست نشان میدهد که باید دید افغانها نسبت به سیاست های جمهوری اسلامی ایران مثبت باشد .با توجه به پیوستگی های تاریخی و تمدنی و موضوع همسایگی و اینکه طی چند دهه این دو کشور با هم مناقشه جدی سرزمینی و مرزی نداشته اند و همچنین ایران پذیرای حدود دو میلیون مهاجر افغان در دوران جهاد و مقاومت افغانها علیه روسها و پس از آن طالبان بودند. اما در واقعیت و وقتی نگاهی عمیقتر به موضوع مینماییم خصوصا اینکه رویکرد و برداشت نخبگان به طور جدی میتواند بن مایه تصمیم گیری دولت در افغانستان در مورد کشو همسایه ایران باشد میتوانیم واقعیت های جدیدی از مناسبات سیاسی،امنیتی و فرهنگی دو کشور دست یابیم.nهر چند حداقل در سطح دولت ها تلاش شده است روابط در سطح مطلوبی حفظ شود. با این حال اما در سطح نخبگان به نظر میرسد دیوار بی اعتمادی خصوصا بین افغانها نسبت به اقدامات و نیات ایران خصوصا در حوزه امنیتی و سیاسی در افغانستان بلند است. در تحقیقی که انجام شده است با تمرکز بر نگرش نخبگان افغان نسبت به سیاست های ایران در افغانستان موارد جالب توجه و مهمی به چشم میخورد. نخست اینکه نخبگان افغان فارغ از قومیت ،جنسیت و مذهب عموما نسبت به سیاست های امنیتی ایران نوعی نگاه بدبینانه داشته و به دیده شک و تردید مینگریستند ( حدود بالاتر از 55 درصد) این در حالیست که دولت و مردم ایران ظاهرا نمیتوانند بپذیرند که چرا علی رغم نداشتن سابقه درگیری بین دو کشور و مداخله ایران در افغانستان چرا میزان این بی اعتمادی بالاست. nدر حوزه روابط و سیاست های مذهبی ایران برعکس پیشفرض هایی که وجود دارد حدود 66 درصد پرسش شوندگان نگاه مثبتی به سیاست های مذهبی ایران داشته اند و این پراکندگی در حوزه های مختلف سنی تا حدودی یکسان است.هر چند طبیعی است که اهل تشیع در افغانستان نگاه مثبتری نسبت به اهل سنت در قبال سیاست های مذهبی ایران دارند . با این وجود نوعی مدارای مذهبی موجود در افغانستان میتواند نگاه نخبگان افغانستان در قبال سیاست های مذهبی ایران را معنی بخشد.nدر حوزه اقتصادی نگاه نخبگان افغانستان نسبت با ایران مثبت است و این پتانسیل خوبی برای توسعه همکاری ها و ایجاد ظرفیت های بیشتر در این حوزه است. حدود 59 درصد از پرسش شندگان نگاه مثبتی در قبال سیاست های اقتصادی ایران در افغانستان داشته اند. و البته تحصیلات بالاتر باعث نگاه مثبت تر در قبال این حوزه شده است.nدر حوزه سیاست های اجتماعی حدود 57 درصد پرسش شوندگان نگاه مثبت داشته اند . پژوهش نشان میدهد در بین کسانی که قبلا تجربه اقامت در ایران را داشته اند این نگاه مثبت تر است این به این معنی است که شناخت بیشتر و بهتر از ایران و واقعیت های درونی ان باعث نگاه مثبت تر در حوزه سیاست های اجتماعی ایران نسبت به افغانستان شده است.nدر مجموع در مورد شاخص اعتماد و بی اعتمادی نخبگان افغان نسبت به سیاست های ایران در افغانستان پژوهش نشان میدهد حدود 34 درصد نخبگان نسبت به سیاست های ایران بی اعتمادند و حدود 44 درصد اعتماد دارند . با این وصف حدود 22 درصد تا حدودی به سیاست های ایران اعتماد دارند. بی اعتمادی در حوزه های امنیتی بیشتر و اعتماد در حوزه های مذهبی و اقتصادی بیشتر است.nاین پژوهش هر چند جزو نخستین کارها در این حوزه محسوب میشود که با ابتکار انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان با همکاری دانشگاه علامه طباطبایی ایران به انجام رسیده است اما پرسش های بیشتری در باب نقاط کور و مبهم روابط دو کشور را خلق کرده است که نیاز به تداوم این مطالعات در حوزه های مشخص روابط ایران و افغانستان دارد.nاگر بخواهیم به همکاری های دو کشور در یک چشم انداز وسیع نگاهی داشته باشیم باید بدانیم که نقاط آسیب پذیر این روابط در کجاست . چرا ایران نتواسته است اعتماد افغانها در حوزه اقدامات امنیتی و سیاسی خود در منطقه و بخصوص افغانستان را حاصل نماید. علی رغم آسیب پذیری امنیت ملی افغانستان و ایران از گروههای تروریستی مانند داعش و طالبان چرا نخبگان افغان نسبت به اقدامات ایران برای مقابله با ابن گروهها به دیده شک و تردید مینگرند. روابط ایران با غرب و کشورهای عربی چه تاثیری بر نگرش نخبگان افغان بر عملکرد منطقه ای ایران داشته است و آیا اساسا برای دولتهای دو کشور رویکرد نخبگان و نقش آن در پالیسی ها و استراتژی های منطقه ای مهم است یا خیر؟ طبیعی است پاسخ به این سوالات و ابهامات مسیر تازه ای برای نگاهی عمیق و ژرف به فراز و فرود گذشته و افق آینده مناسبات افغانستان و ایران خواهد گشود.