شورای اتلانتیک در گزارش تازه اش اعلام کرده که برای جلوگیری از یک جنگ داخلی دیگر در افغانستان، باید یک نظام غیر متمرکز دراین کشور شکل گیرد.
About :
Contact:
Other Information
Categories:
PoliticianWebsite:
www.nca.org.afParking:
Parking available ,Street parking ,Valet parkingFeatured Articles:
نوشتهای از عبداللهخداداد:nnبه زودی مردم ما این مرحله ی دشوار تاریخ خود را سپری کرده و دوباره سبز خواهند شد. اما ای مردم - جاسوسان، مداحان، خاینان، دُم رَوان و کاسه لیسان فاشیست های قبیله را به خاطر بسپارید، دوباره به آنها اعتماد نکنید، نه آنها را ببخشید و نه فراموش شان کنید! nجماعتی که از آنها یاد شد، زعامت را سپردند و در برابرش وزارت گرفتند - شماری دیگرش شرف مردم خود را فروختند و در برابرش مقام چاکری به دست آوردند.nزهرشان باد که ملت مان را خوار کردند و خون شهیدان ما را ضایع ساخته و مردم سرفراز و پر افتخار ما را ذلیل نمودند.nخداوند از آنها نگذرد!
فرانسیس فوکویاما: تاریخی که پایانی نداردnدرخشش الگوی دولتداری اقتدارگرا را باید به پای بحران دموکراسیهای مدرن گذاشتnn nخالد خسرو جمعه ۱۵ بهمن ۱۴۰۰ برابر با ۴ فِورِیه ۲۰۲۲ ۱۹:۰۰nn nفرانسیس فوکویاما،متخصص اقتصاد سیاسی و فیلسوف آمریکایی- AFPnnخوشبینی به آینده دموکراسی بعد از سقوط شوروی، فرانسیس فوکویاما را واداشت فکر کند تاریخ به سوی «پیروزی حتمی اقتصادی و سیاسی لیبرالیسم» در حرکت است. او تصور میکرد که با بیاعتباری کمونیسم، کشورها برای سازماندهی سیاسی و اقتصادی خود الگوی بدیلی جز لیبرال دموکراسی ندارند؛ اما در کمتر از دو دهه پس از سقوط شوروی، رژیمهای پوپولیست، اقتدارگرا و دولتمحور مانند چین و روسیه محبوبیت یافتند و دموکراسیهای بیرون از حوزه غرب، با بیثباتی، فساد و غارت نخبگان سیاسی-اقتصادی و تجاوز آمریکا مترادف شدند.nnفوکویاما در مصاحبهاش با ماتیلده فستینگ، عقبگرد دموکراسی را میپذیرد اما امیدوار است که این وضعیت پایدار نماند. او این بار نمیخواهد اشتباه قبلی را تکرار کند و یک پیشبینی دیگر انجام دهد.nnمنتقدان نظریه «پایان تاریخ» فوکویاما میگویند که دموکراسی بدون نهادها و ارزشهای لیبرال نمیتوانست در کشورهای دیگر ریشه بدواند. او با این منتقدان موافق است که تاسیس یک دولت مدرن دموکراتیک مبتنی بر حاکمیت قانون، محدودسازی قدرت نهادها و سیاستمداران و ارائه خدمات بهینه کاری بهغایت دشوار است. او حتی در جایی از کتاب میگوید که دموکراسی در ایالات متحده نیز در دوره ترامپ با چالش روبهرو شد.nnفوکویاما پیش از جاروجنجالهای عصر ترامپ به این نتیجه رسیده بود که دموکراسی آمریکایی بهرغم درخشش در جریان جنگ سرد، به دلیل خلاهای ساختاری و فرهنگی روزبهروز بیشتر جذابیت خود را از دست داده است. او در جریان سفر هوجینتاو، رئیسجمهوری پیشین چین، به واشنگتن در سال ۲۰۱۱، در فایننشال تایمز نوشت که نظام سیاسی آمریکا بیش از این خصوصا در مردم چین، رغبتی برنمیانگیزد. یک دلیل آن این است که برخلاف آمریکا، «نظام سیاسی چین توان اتخاذ سریع تصمیمهای بزرگ و پیچیده را دارد و دستکم در حوزه سیاستهای اقتصادی، تقریبا میتواند بهخوبی آن را اجرا کند.»nnبه این اعتبار، او الگوی دولتداری چین را مهمترین چالش برای دموکراسی در جهان به حساب میآورد. فوکویاما در کتاب «پس از پایان تاریخ...» میگوید: «این کشور بهطور موثری روند مدرنیزه شدن را میپیماید. اگر این رشد چین در ۳۰ سال آینده ادامه یابد، میتواند در برابر لیبرال دموکراسی الگویی تقدیم کند که خیلی کارست.»n nاما او باور ندارد که الگوی چین مانند لیبرال دموکراسی غربی قابل تقلید باشد؛ زیرا موفقیت چین قبل هر چیزی به دلیل سنت تاریخی دولت قدرتمند و نهادهای کارامدی است که بسیاری از دولتهای اقتدارگرا و خودکامه آن را ندارند. در اینجا مورد روسیه و ایران در خور توجه است که دولتداری اقتدارگرا به سبک چین، در این کشورها به توسعه صنعتی و تکنولوژیک منجر نشد و مشروعیت آنها با اعتراضها و مناقشات خونین همراه بوده است.nnبا این حال، باید اعتراف کرد که فوکویاما هنوز یک پیشگوی خوشبین لیبرال دموکراسی است و گمان میکند که چین هم روزی به جرگه دولتهای لیبرال دموکراتیک خواهد پیوست. او تصور میکند که طبقه متوسط چین روزبهروز ثروتمند میشود و اگر سیاستهای دولت چین نتواند رشد اقتصادی بالای فعلی را حفظ کند، نارضایتی داخلی حزب کمونیست چین را با چالش خطرناکی روبهرو خواهد کرد.nnدر این مقطع، درخشش الگوی دولتداری اقتدارگرا را باید به پای بحران دموکراسیهای مدرن گذاشت. فوکویاما در این باره میگوید: «نارضایتی مردم از برایند نظامهای دموکراتیک بیشتر شده است. آنها از این سیستم توقعاتی دارند که برآورده نمیشود.» چنانچه مسائل هویتی در دموکراسیهای مدرن خیلی مهم شده و فضای سیاسی را ملتهب کردهاند. به گفته فوکویاما، بخش قابلتوجهی از رای دهندگان در کشورهایی مانند آمریکا از تغییرات اجتماعی و بافت جمعیتی راضی نیستند.nnدر گفتههای فوکویاما این نکته که مسائل هویتی جناحبندیهای سیاسی را برهم زدهاند، جالب است؛ چنانچه بخشی از کارگران فقیر سفیدپوست به حزب جمهوریخواه و ترامپ که عمدتا حامی منافع شرکتهای بزرگاند، رای دادند. البته او به این نکته توجه دارد که هویتگرایی تا حدودی برایند سیاستهای حزب دموکرات در آمریکا است که در مسیر تحولات جهانی شدن بعد از دهه ۹۰ میلادی، طبقه کارگر را فراموش کرد؛ کارگرانی که از دستمزدشان کاسته شد و با کارگران ارزان ویتنامی و بنگلادشی قدرت رقابت نداشتند.nnاز نظر فوکویاما، پیروزی ترامپ را بدون ورود آمریکا به عصر هویتگرایی و جدالهای نژادی-جنسیتی نمیتوان درک کرد. او برخلاف دیگر سیاستمداران جمهوریخواه، در جریان کارزار انتخاباتی بیشتر درباره مسائل هویتی-نژادی، مهاجران غیرقانونی و جرم و جنایت در شهرها مانور داد. فوکویاما اعتقاد دارد که بسیاری از جمهوریخواهان از «ایدهها و تیپ دموکراتها متنفرند؛ برای آنان یک دموکرات تجسم فردی فمینیست، همجنسگرا و پر از نزاکتهای سیاسی است. بنابراین، آنها به هر کسی دیگر از حزب جمهوریخواه ازجمله ترامپ، رای میدهند.»nnدر بحران دموکراسی لیبرال، بیاعتماد مردم به سیستم فصل مشترک یک آمریکایی، افغان و عراقی است. اما تفاوت در این است که در ایالات متحده، نهادهای دموکراتیک مدرن بهرغم نارضایتی و بیاعتمادی شدید مردم به کار خود ادامه میدهند اما، در کشورهایی مانند افغانستان این نهادها در معرض تسخیر و سوءاستفاده نیروهای اقتدارگرای مرتجع قرار دارند.nnفوکویاما بیاعتمادی عمومی به نظام دموکراتیک را به گردن نخبگان میاندازد که به علت «سوءاستفادههای آنان، سیستم سیاسی دموکراتیک جوابگوی مطالبات مردم نیست و از سوی دیگر، راه برای لابیگری گروههایی با منافع خاص نیز باز است».nnبا اینکه فوکویاما آشکار میکند که از جمهوریخواهان فاصله گرفته و در دو انتخابات گذشته به هیلاری کلینتون و جو بایدن رای داده است، همچنان به ایده لیبرال دموکراسی به عنوان یک غایت سیاسی باور دارد؛ اما این به معنای آن نیست که او همانند اوایل دهه ۹۰ میلادی به پذیرش جهانی دموکراسی اعتقاد داشته باشد؛ زیرا جوامعی با بافت قبایلی برای داشتن یک دولت مدرن لیبرال آماده نیستند.nnظاهرا دموکراسی بدون لیبرالیسم میوهای جز پوپولیسم اقتدارگرا ندارد؛ این پیام برای ایرانیان زخمخورده از انقلاب ۵۷ خمینی بیشتر قابل درک است.nnاز رخنامهی نوراللهنایاب
لطیفپدرام:nnاعتماد به امپریالیسم و در راس آمریکا یک اشتباه بزرگ است؛اشتباهی که هر بار تکرار میشود.یک نمونهاش افغانستان و حالا اوکراین!
لطیفپدرام:nزبانها هم میتوانند نابود شوند،اگر در معرض تهاجم سنگین و سازمانیافته و برنامهریزی شده قرار بگیرند و از آنها حمایت نشود.نگاه کنید به مصر و برخی از کشورها در آفریقا و خاورمیانه…nnنوشتهی از دکترقبادزارع:nnلیوال به واقعیت های بیدار کننده ای اشاره کرد. بعضی دوستان فارسی زبان حاضر در گروه تویتر، تاکید بر ملی بودن زبان فارسی داشتند و اینکه زبان دیگری نمیتواند جای زبان فارسی را بگیرد. لیوال اشاره کرد که همانگونه که زبان فارسی از ترکیه و هند حذف شد، از افغانستان نیز حذف خواهد شد. او یاد آوری کرد که زبان پشتو تا سالهای قبل در رسانه ها حضور نداشت و اما حالا در افغانستان زبان آکادمیک و زبان رسانه هاست. بنظر من دوستان فارسی زبان حاضر در این بحث به قضیه نگاه عاطفی و خوشباورانه داشتند و آقای لیوال نظرش را واقع بینانه بیان کرد. آنهایی که خواب حاکمیت زبان فارسی را در قندهار میبینند، باید بپذیرند که اگر زبان فارسی را در ایالت های عمدتن فارسی زبان زنده نگه ندارند، در پنجا و صد سال آینده، زبان فارسی به مسیری که در پنجاه و صد سال گذشته طی کرده ادامه خواهد داد. در کل در افغانستان حق گفتن دانشگاه نداری و اما در ساختار فدرال، حد اقل در سه و پنج ایالت حق گفتن دانشگاه و استفاده از واژه های فارسی را خواهید یافت. همانگونه که تمامیتخواهی بعضی گروه های تمامیت خواه پشتون به ضرر افغانستان بوده است، تمامیت خواهی بعضی گروه های فارسی زبان یا تاجیک ها نیز به ضرر افغانستان بوده است. زمان آن رسیده که به محل گرایی، تمامیت خواهی و فاشیزم قومی از هر آدرسی که باشد باید نی گفت و تنها به عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی از راه تغییر ساختار فکر کرد. ساختار فدرال، برای حفظ و پرورش تنوع فرهنگی و زبانی افغانستان کمک میکند.
لطیفپدرام:nnاز اقدام به موقع و تاریخی سمینار مشترک ستاد های مردمی بیستهفتمین سالیاد شهادت شهید راه عدالت استادعبدالعلی مزاری،صمیمانه استقبال مینماییم!nnشکست سکوت درقبال طرح « نظام فدرالی » رهبرشهید ازسوی ستاد مردمی ؛nn درآستانه بیست وهفتمین سالیاد شهادت رهبر شهید آن پیرخرد وسیاست، مسرت دارم که پس از نزدیک به سی سال سکوت ناموجه در قبال طرح نظام فدرالی ازسوی شهید مزاری، درهم شکست. در اعلامیه سمینار دبیران ستاد مردمی برگزاری بیست وهفتمین سالیاد شهادت رهبر شهید، چنین آمده است :nn« 4- ما بر حسب تجربه و مطالعه باور داریم که مشکلات و بحرانهای متوالی درافغانستان، ریشه در نظام های نا کار آمد و ناسازگار با ساختار اجتماعی، جغرافیایی، بافت قومی و دیگر ویژگیهای افغانستان دارد. نظام پارلمانی فدرالی، که نظام مبتنی بر آرای آزاد، دموکراتیک، شکوفا سازی استعدادها و ظرفیتهای محلی است؛ تنها نظام و سیستم حکومت داری است که میتواند مشارکت همه اقوم را در همه سطوح تصمیمگیری، به صورت عادلانه، تضمین و تمثیلنماید. چنانکه تشکیل چنین نظامی، از خواستههای اصلی رهبر شهید استادمزاری(ره) نیز بود. »nnمن سالها پیش ، طی مقالات ونوشته های متعددی به این باور بودم وهستم که یگانه گزینه ای نجات برای افغانستان به عنوان یک کشور متحد و یکپارچه ونرفتن به سمت تجزیه ، تحقق « نظام فدرالی» است. چون این نظام اگر درست مدیریت شود وتار وپوددموکراتیک به خود بگیرد، برتمام منازعات قومی ، محلی وسمتی نقطه پایان میگذارد. توزیع قدرت بطور افقی وعمودی در نظام فدرالی میسر است. با قانون گذاری های ایالتی، مردم برمنابع قدرت وثروت های محلی شان حاکم میشوند. استعداد ها بجای سرکوب ، شگوفان میشوند. شهروندان به درجات وکاست ها تقسیم نمیشوند. یعنی حق خودارادیت ها ی محلی بالا میرود. چون حکومت های خودگردان محلی همه حقوق شهروندان شان را طبق قوانین نافذه ، ضمانت میکند. یک حاکم مستبد بنام سلطان ویا رئیس جمهور درمرکز امرونهی فرمان نمی راند ، تا مقدرات همه ولایت ها ومحلات را خود تعیین کند.در نظام فدرالی همه چیز انتخابی است از قریه ها ، تا ولسوالی ها وولایات انتخابات دموکراتیک همچون خون در عروق این محلات جاری میگردد. خلاصه با تحقق نظام فدرالی در عمل ، نه تنها منازعات ملی 300 ساله در کشور حل میگردد، بلکه زمینه های توسعه پایدار سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی وعرضه ای بموقع خدمات اجتماعی دراین نظام میسر است.nn درحالیکه از این اقدام تاریخی سمینار مشترک ستاد های مردمی بیست هفتمین سالیاد شهادت رهبر شهیدرا استقبال میکنم. اما این را به معنای جبران مافات گذشته نمیدانم. چون در این 20 سال که مدعیان رهبری جامعه هزاره درکرسی های بلند دولتی و با ارتباطات گسترده ای داخلی وخارجی وهم با امکانات فراوان مادی، قرار داشتند ، چرا در قبال طرح نظام فدرالی از سوی رهبر شهید، سکوت کردند؟ حتی سرور دانش نظام فدرالی را به شدت ردکرد وآن را در افغانستان ناسازگاردانست. این آقایون که خودرا پیرو رهبر شهید اعلام کردند وهمه ساله سالگرد شهید مزاری را برگزار مینمودند، چرادر قبال مهمترین طرح رهبر شهید یعنی سیستم فدرالی در این سالها یک کلمه بطور علنی ورسمی سخن نگفتند ؟ حال که آب ها از آسیاب افتیده اند و دیگراعلام این طرح هزینه شخصی برای شان ندارد، فدرالیست شده اند. ترس من این است که مبادا باراه اندازی این طرح رهبر شهید ، بازهم دکان های جدیدی را بازنکنند.nnروبرداشت از برگهی جناب علیتقوایی
ط ل بان یکپزشک را در اندراب تیر باران کردند.nn اندراب به تنهایی بخش بزرگ ازمقاومت مردم افغانستان در برابر ط ل بان شده است. nnادمین
با دریغ و درد همین امروز مطلع شدم برادر،دوست و رفیق همرزمم میرافغان پنجشیری به جاویدانهگان پیوست.nمیرافغان یکی از پیگیرترین،صادقترین و متعهدترین مبارزین و انقلابیون نسل خود بود.منزل میرافغان در واقع خانه تیمی و مخفیگاه همهی چریکهای شهریما و مبارزانی بود که تحت پیگرد رژیمهای حاکم بر کشور ما قرار داشتند.من شخصا ماهها در خانهی این رفیق و برادر عزیز خود به صورت مخفیانه زندگی میکردم و سالهای سال به خانهی شان رفت و آمد داشتم و از لطف و برادری اش بهرهها میگرفتم.nدر زمان حکومت حزب خلق، میرافغان در یکی از شعبات سازمان ملل در کابل کار میکرد.او زبان انگلیسی را خوب میدانست.آن زمان حقوق دالری بسیار خوبی میگرفت و همهی آن حقوق را در خدمت انقلابیون و مبارزان حرفوی میگذاشت. ما یکی از بهترین همرزمان خود را از دست دادیم.به همهی همرزمان خود به خانوادهی محترم و بستگان این یار از دسترفته تسلیت میگویم.nnیادش جاویدانه بماناد!nnلطیفپدرام