Zoha

شما لایق بهترین ها هستید، فقط کافیست به داشته های خود غور کنید🙏nnسه پند لقمان حکیم به پسرش :nnدر زندگی بهترین غذا را بخور ...nدر بهترین رختخواب جهان بخواب ...nدر بهترین خانه ها زندگی کن ...nnپسر گفت : nما فقیریم چطور این کارها را بکنم ؟nnلقمان : nاگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری ،nهر غذایی ، طعم بهترین غذای جهان را میدهد .nnاگر بیشتر کار کنی و دیرتر بخوابی ،nهر جا که بخوابی بهترین خوابگاه جهان است ،nnو اگر با مردم دوستی کنی ، در قلب آنها جای میگیری ،nو آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست!nn🧠 🧠

داستان واقعا جالب!nدیگران را احمق فکر نکنید!nعتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه ای افتاده و گربه در آن آب میخورد. دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت میشود و قیمت گرانی بر آن می نهد. لذا گفت: nnعمو جان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت چند می خری؟ گفت: یک درهم. رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه فروش داد و گفت: خیرش را ببینی. عتیقه فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه اش شود بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی! رعیت گفت: قربان من با این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته ام. کاسه فروشی نیست، عتيقه است...nn🧠 🧠

اگر کشوری از فساد مبرا شده و تبدیل به ملتی سرشار از تفکرات زیبا گشته است، nسه نفر از اعضای کلیدی آن جامعه درآن نقش داشته اند:n پدر، مادر و معلم 🙏nn👤 عبدالکلامn✍🏻 رئیس جمهور هند

داستان-آموزنده-چوپان-و-مارnnﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺧﯽ می‌گذاشت. ﻣﺎﺭﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ‌آمد، ﺷﯿﺮ را می‌خورد ﻭ سکه‌اﯼ ﺩﺭ ﺁﻥ می‌انداخت. nﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ. ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ بکشد ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﮑﻪﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ را ﮐﺮﺩ. ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ و ﭘﺴﺮ را نیش زد و ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺩ. nﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﯽﭘﻮﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﻣﺎﺭ ﺷﯿﺮ را ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺳﮑﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺩیگر ﺑﺮﺍیم ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺎور، ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺕ را فراموش می‌کنی و ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻡ ﺑﺮﯾﺪﻩام را.»nnﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺯﺧﻢ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﻮﺩ...nn🧠

آسیابانی پیر در دهی دور افتاده زندگی میکرد. هرکسی گندمی را نزد او برای آرد کردن می‌برد، علاوه بر دستمزد، پیمانه ای از آن را برای خود برمیداشت، مردم ده با اینکه دزدی آشکار وی را میدیدند، چون در آن حوالی آسیاب دیگری نبود چاره‌ای نداشتند و فقط نفرینش میکردند.nnپس از چند سال آسیابان مُرد و آسیاب به پسرانش رسید. شبی پیرمرد به خواب پسران آمد و گفت: چاره ای بیاندیشید که به سبب دزدی گندم های مردم از نفرین آنها در عذابم. پسران هریک راهکار ارائه نمود. پسر کوچکتر پیشنهاد داد زین پس با مردم منصفانه رفتار کرده و تنها دستمزد میگیریمnnپسر بزرگتر گفت: اگر ما چنین کنیم، مردم چون انصاف ما را ببینند پدر را بیشتر لعن کنند که او بی انصاف بود. "بهتر است هرکسی گندم برای آسیاب آورد دو پیمانه از او برداریم. با این کار مردم به پدر درود میفرستند و میگویند، خدا آسیابان پیر را بیامرزد او با انصاف‌تر از پسرانش بود."nnچنین کردند و همان شد که پسر بزرگتر گفته بود. مردم پدر ایشان را دعا کرده و پدر از عذاب نجات یافت و این وصیت گهر بار نسل به نسل میان نوادگان آسیابان منتقل شد.nn🧠

مجسمه ای فوق العاده بنام "نوستروس" که به معنی "ما" هست!nn اثری از مجسمه ساز اکراینی، الکساندر میلوف. دو شخص بالغ را نشان میدهد که از یکدیگر عصبانی هستند ولی کودکانی هستند که هنوز میخواهند با هم بازی کنند...nn🧠🧠

دروغ بزرگترین دشمن شخصیت شماست🙏nnاگر شما دروغی را بارها و بارها بشنوید، به اعتقادی می‌رسید که این دروغ ،راست است حتی اگر بدانید واقعیت ندارد!nn توهمِ حقیقت بیان می‌کند زمانی که شما یک جمله را به طور مکرر می‌شنوید، مغز شما می‌پذیرد که آن جمله یک حقیقت محض است، حتی اگه تناقض آن جمله را به وضوح ببینید.nn🧠 🧠

خر موجود دوست داشتنی هست!nnجالبه بدونید برخلاف باور عموم خر ها نفهم و خنگ نیستند !nخر ها میتواندن جایی که بوده اند یا خر که ۲۵ سال پیش دیده اند را به یاد بیاورند.یک خر در شرایط بیابانی می‌تواند صدای یک خر دیگر را از فاصله ۹۵کیلومتری بشنود.nnهمچنین خر ها در مقایسه با اسب‌ها قادر به تفکر و تصمیم‌گیری مستقل برای تضمین امنیت خود هستند.

زنانی كه موقع عصبانیت احساسات خود را بروز نمی‌دهند 4 برابر بیشتر از زنانی كه داد و فریاد میکنند در خطر مرگ قرار دارند !nn خانمها خلاصه تا میتوانید جیغ و داد کنید...